اکوسوفی

این بخش از کتاب را به گمانم سه سال پیش به سفارش مؤسسه ی خط ممتد ترجمه کردم. از آنجایی که پیگیر نشدم هرگز نسخه ی چاپی را ندیدم. در نتیجه نمی دونم کتاب با چه عنوانی ترجمه شده. گمانم شاید باغ منقص ترجمه ی بدی نباشه. البته خیلی هم دقیق نیست. من هم روش چندان فکری نکردم. به هر حال پیشگفتار این کتاب حسابی خواندنی بود. این هم لین ترجمه اش:

http://ecosophy.persiangig.com/document/Todorov.pdf

اکوسوفی...

چکیده مقاله‌یِ کنونی نشان‌می‌دهد که کم‌توانیِ علومِ اجتماعی در توضیحِ خاص‌بودگیِ واقعیتِ تجربی سبب رویاروییِ دو رویکردِ عام‌گرایی و بومی‌سازی در علومِ اجتماعیِ ایران می‌شود، که هیچ یک قادر به توضیحِ خاص‌بودگیِ فردیِ واقعیتِ انضمامی نیستند. سپس با مروری بر نظریاتِ اصحابِ مکتبِ تاریخی خواهیم‌دید که به رغمِ تلاشِ اصحابِ این مکتب در توضیحِ خاص‌بودگی تاریخی، هرگز نتوانستند آن را به لحاظِ نظری صورت‌بندی کنند. گرچه کارهایِ پژوهشیِ بسیاری می‌توان یافت که در توضیحِ «فردیتِ ساختاریِ» پدیده‌هایِ اجتماعی کامیاب بوده‌اند، اما توضیحِ نظری چنین کاری قرینِ توفیق نبوده‌است. در ادامه، نشان‌خواهیم‌داد که دلیلِ اصلیِ ناکامیِ اصحابِ مکتبِ تاریخی در چنین کاری، «التزامِ هستی‌شناختی» معینِ آن‌ها بوده‌است. این هستی‌شناسی که مبتنی بر فهمی نیوتنی- اقلیدوسی از جهان است که در فلسفه‌یِ کانت صورت‌بندی شده، پیوسته فردِ تاریخی را در پرتوِ این‌همانی و وحدت تعریف‌می‌کند. در نتیجه‌یِ چنین فهمی از هستی، نقطه‌یِ عزیمتِ تحلیلی همواره متضمنِ تقدمِ تصور است. در بخش نتیجه‌گیری خواهیم‌دید، که برای درگذشتن از این هستی‌شناسی، علومِ اجتماعی باید از چارچوب‌هایِ تبیینی فلسفه‌های درون‌ماندگار، یا همان «فلسفه‌هایِ پساقاره‌ای» و فیزیک و ریاضیِ جدید بهره‌ببرد. در این دو منبع، می‌توان فهمی از هستی یافت که کاملاً با هستی‌شناسیِ متعارف تفاوت دارد. در این هستی‌شناسی فرد دیگر متضمنِ هم‌گونی، وحدت، هم‌زمانی و تداوم نیست. از این روی، توضیحِ فرد نیز مستلزمِ تقدمِ تصور (در مقامِ عاملِ وحدت‌بخش) نمی‌باشد.   http://uploadweb.ir/home/download/68920/Article.pdf/ اکوسوفی...ادامه مطلب

هر چه گشتم نتوانستم، اصل مقالات را بیابم. و نام ویراستا را نیز از خاطر برده ام. امیدوارم در آینده بتوانم نام ویراستار، یعنی نویسنده ی این مقاله، را به شکلی بیابم.  با این وجود در این پست مقدمه ی این سه مقاله را قرار می دهم. و در پست های بعدی به تدیج مقالات اصلی را آپلود می کنم. این سه مقاله از پارسونز، مانهایم و ویتکین هستند. برای دریافت مقدمه ی این مقالات لطفاً لینک زیر را کپی کنید:http://ecosop اکوسوفی...ادامه مطلب

این بخش از کتاب را به گمانم سه سال پیش به سفارش مؤسسه ی خط ممتد ترجمه کردم. از آنجایی که پیگیر نشدم هرگز نسخه ی چاپی را ندیدم. در نتیجه نمی دونم کتاب با چه عنوانی ترجمه شده. گمانم شاید باغ منقص ترجمه ی بدی نباشه. البته خیلی هم دقیق نیست. من هم روش چندان فکری نکردم. به هر حال پیشگفتار این کتاب حسابی خواندنی بود. این هم لین ترجمه اش:

http://ecosophy.persiangig.com/document/Todorov.pdf

برچسب‌ها: تودوروف, باغ منقّص, پیشگفتار اکوسوفی...

 

سلام

مدت‌ها نبودم و چیزی ننوشتم. سخت گرفتار بودم. امروز یک مقاله از خودم آپلود کردم. با عنوان «توضیح نظری خاص بودگی: آرمان گریزپای علوم اجتماعی». این مقاله در شماره بعدی نشریه مطالعات جامعه شناختی منتشر می شود.برای دریافت لینک و خواندن چکیده این مقاله بروید به ادامه مطلب:

اکوسوفی...

سال 1387 بنا بود که پژوهشی نسبتاً مفصل درباره ی هستی نمایشی در ایران انجام بدم. به دلایلی آن کار منتفی شد. گرچه چند ماهی را صرف آن کردم و چند ده صفحه ای را نوشتم. در آن روزگار، برای یک دانشجوی غیر تئاتری مثل من، یکی از مهم ترین موانع یافتم منابع م مآخذ پژوهش بود. در آن چند ماه فهرست نسبتاً جامعی از منابع را، به کمک محمد رضا کوچک زاده و فرهاد مهندس پور، بدست آوردم. گفتم شاید یکی در موقعیت آن روز من باشد به همین خاطر گزیده ای از مهم ترین منابع تعزیه را در ادامه ی مطلب می آورم. منابع دیگر را نیز اگر وقت کردم، مرتب می کنم و در پست های بعدی می گذارم اکوسوفی...ادامه مطلب

فایلی را که در این پست می فرستم، در حقیقت، مقاله ای است که در سال 1387 نوشته شده است. گرچه اگر امروز می خواستم این مقاله را دوباره بنویسم، به لحاظ صورت بندی مسئله و پیش نهاد راهکار های ایجابی توفیر بسیاری داشت، اما حقیقت محتوایی این نوشته همچنان به قوت خود باقی است.چون این نوشته را بی آن که نگاهی بیاندازم آپلود کردم، ممکن است ایرادات نگارشی یا ویرایشی داشته باشد. اگر چنین بود اطفاً ببخشید، چون ابداً وقت و فرصت مرور ندارم. اگر ممکن است نکات را تذکر داده تا سر فرصت اصلاح کنم. برای دریافت لینک مقاله به ادامه ی مطلب بروید. اکوسوفی...ادامه مطلب

تصور می کنم چند وقتی طول می کشه که یادداشت های قدیمی خودم را بتونم پست کنم. امروز هم تصمیم دارم بخش اول بادداشتی درباره ی مطالعات فرهنگی هنر را آپلود کنم. این نوشته در بهار 1387، به درخواست استاد گرامی دکتر فاضلی، نگاشته شده.  در واقع، از آن دست نوشته های توصیفی است که آدم می تونه پیش از ورود جدی تر به یک حوزه نگاهی بهش بندازه. حجمش بیش تر از یک مقاله و کم تر از یک کتاب است.

اکوسوفی...

لینک پایین، حاوی بخش دوم یادداشت مطالعات فرهنگی هنر است. لطفاً به ادامه ی مطلب مراجعه کنید:

اکوسوفی...

اکوسوفی...